جودا اکبر ملکه جلال الدین ؟
جودا اکبر ملکه جلال الدین ؟
در مورد جلال الدین اکبر پسر همایون و نواسه بابر کتابها و نوشته های بیشماری وجود دارد و کارکرد ها و حکمروایی موصوف به وضوح نشاندهنده امپراطوری بزرگ میان قندهار تا بنگال را نشان میدهد. اما در مورد جودا بایی یا جودا اکبر شبهات و سخنانی وجود دارد . برخی جودا را خانم سلیم یا جهانگیر میدانند و برخی او را خانم راچپوت جلال الدین . اسم اصلی او تقریبا" ناشناخته مانده است . در قرن 18 م مطابق اسناد به هارخا چمپاوتی یا هرخا بای یا هیر کنوواری جودا اکبر شهرت یافت . او از تولد شاهدخت جودهپور نامیده شده است. اما زمانیکه وارد حرمسرای جلال الدین گردید القاب و نامهای مختلف به او داده شد بنابران نام اصلی او در ابهام باقی ماند.
این حقیقت دارد که یکی از خانم های اکبر دوشیزه راجپوت دختر بهارمل یا بیهارمل، راجای شهر یا ایالت " امبر" امر جیپور" بوده است که به موافقت پدرش به ازدواج جلال الدین تن داد. این ازدواج سیاسی بود و نشانه از تسلیمی پدرش بود. در حالیکه این دوشیزه مایل نبود که با موصوف ازدواج کند. با وجودیکه یکی از شرط های ازدواج را اکبر پذیرفته بود تا مانع عبادت او به مذهب هندویش نگردد ؛ جلال الدین هرگز زنان حرم را دعوت به اسلام نکرد و حتی در عروسی انها اشتراک کرد. . اما دوشیزه راچپوت تلاش کرد تا از این وصلت نجات بیابد روی این منظور به مادر خود رجوع کرد اما او نتوانست مانع ازدواج او گردد بالاخره در هنگام وداع بوتل زهر را به دختر خویش داد تا جلال الدین را مسموم نموده و از بین ببرد . معلوم نیست که چرا او نتوانست اکبر را بکشد . تا اینکه این ازدواج جبری ( 1562 م ) به یک زندگی زیبا بین انها مبدل شد و اکبر بیشتر از همه زنان خویش به او احترام و دوستش داشت . در حالیکه دو زن یکی مسلمان و یکی مسیحی دیگری نیز داشت . جودا بای زن هندو مذهب اکبر شاه شبب شد تا پیوند میان دین اسلام و هندو را تحکیم کند. آنها در سال 1569 م صاحب پسری می شوند که تنها فرزند شاه از سه همسرش بود. او را سلیم (نور الدین محمد) نامیدند.
دوشیزه راچپوت که بعد از تولد سلیم به مریم الزمانی ملقب گردید. در حالیکه بعد از ازدواج ملقب به سلیمه سلطان بیگم بود . باید سوختانده میشد . در حالیکه مقبره مریم الزمانی یا همان مقبره جودابای مقبره زن جلال الدین کبر و مادر جهانگیر است که به پاس احترام و یادبود او ؛ جهانگیر فرزند وی در سال 1611 م ساخته شد و در سال 1622 - 1623 م که مادر فوت می کند در این بنا او به خاک سپرده می شود. برخی اعمار این مقبره را که فقط نیم کیلومتر از قبر جلال الدین اکبر فاصله دارد بین سالهای 1622 - 1627 م می نگارند. این بنا همانند اکثر بناهای عصر اکبر تا شاه جهان از ماسه سنگ های سرخ و با تکنیک های معماری واحدی ساخته شده است. جهانگیر همچنان مسجد در شهر لاهور به نام مادرش صاحب الزمانی اعمار نمود.
با تاسف من به یاد ندارم که این مقبره ها را دیده باشم چون دوبار که به اگره رفتم فقط تاج محل و لعل قلعه و برخی ابدات دیگر را مشاهده کردم.
شاه محمود محمود فرزند مرحوم میرزا غلام نبی هستم به تاریخ 19 ماه جدی 1332 هجری شمسی مطابق 9 ماه جنوری 1954میلادی در ساحه رنگریزان شهرآرا کابل زاده شدم در سال 1340هجری شمسی شامل مکتب قاری عبدالله خان واقع ده افغانان شدم ودر سال 1346هجری شمسی بعد از سپری نمودن امتحان کانکور به لیسه حبیبیه دروس خودرا تا صنف دوازدهم ادامه دادم در سال 1351 هجری شمسی از این لیسه فارغ گردیدم وجهت ادامه تحصیلات عالی به پوهنحًی ادبیات وعلوم بشری پوهنتون کابل شامل شدم (1352هجری شمسی=1973میلادی). فراغت از پوهنحًی مذکور (رشته تاریخ وجغرافیه)در سال 1355هجری شمسی وشمولیت به وظیفه به حیث معلم اجتماعیات در لیسه ابن سینا کابل در سال 1356هجری شمسی صورت گرفت. درماه حوت 1358 هجری شمسی بعد از سپری کردن امتحان کدر پوهنحًی علوم اجتماعی پوهنتون کابل به حیث استاد تاریخ در دیپارتمنت تاریخ عمومی این پوهنحًی پذیرفته شدم .درجه ماستری تاریخ افغانستان (داخل خدمت) را در سال 1365هجری شمسی حاصل کردم درطول سالهای خدمت مضامین تاریخ قرون وسطی کشور های همجوار افغانستان (هند ،چین،آسیای مرکزی، فارس و شرق میانه) را تدریس نمودم